مدح و مناجات با حضرت زهرا سلام الله علیها
رو کرد خدا قـدرت پنهانی خود را تا خلق کـند حوری انسانی خود را ابـلیـس بهـشتـی بشـود گـر بگـذارد بر خاک قدم های تو پیشانی خود را هفتاد یهودی نه، که سلمان و ابوذر مدیـون تو هستند مسلـمانی خود را در بند غمت هر که اسیر است عزیز است آزاد مکـن یـوسف زنـدانی خود را چون مور اگر ریزه خور خوان تو باشیم یک روز بـبـیـنـیم سلیمانی خود را ترسی ز اجل نیست به این شرط که باشیم در روضۀ تو لحظه پایانی خود را دل را به منـای غـم تو ذبح نـمودیم از یاد مبر این همه قربانی خود را |